می دونم از دست دادن پدر چقدر سخته
می دونم دیدن ذره ذره آب شدن پدر روی تخت بیمارستان چه دردی داره
میدونم همۀ دلداریهایی که مردم به آدم میدن؛
همه اش حرفه
این حرفا هیچ کدوم برای آدم پدر نمی شه
باید از دست داده باشی تا عظمت غمش رو درک کنی
این رو الان هم تو می دونی وهم من
ولی می خوام این رو بدونی
که از این سخت تر هم میشه
الان غم از دست دادنه، یه چند وقت دیگه دلتنگی هم بهش اضافه می شه
می خوام بدونی که ما هیچ چاره ای نداریم
جز تسلیم در برابر حقیقت مرگ
دوست نازنینم،
دعا می کنم که خداوند بهت صبر بده
صبری به اندازۀ تمام سالهای باقیمانده از عمرت.
می دونم دیدن ذره ذره آب شدن پدر روی تخت بیمارستان چه دردی داره
میدونم همۀ دلداریهایی که مردم به آدم میدن؛
همه اش حرفه
این حرفا هیچ کدوم برای آدم پدر نمی شه
باید از دست داده باشی تا عظمت غمش رو درک کنی
این رو الان هم تو می دونی وهم من
ولی می خوام این رو بدونی
که از این سخت تر هم میشه
الان غم از دست دادنه، یه چند وقت دیگه دلتنگی هم بهش اضافه می شه
می خوام بدونی که ما هیچ چاره ای نداریم
جز تسلیم در برابر حقیقت مرگ
دوست نازنینم،
دعا می کنم که خداوند بهت صبر بده
صبری به اندازۀ تمام سالهای باقیمانده از عمرت.
امسال فقط خواجه حافظ زنگ نزده !
آرتین کوچولو
پنج روزشه
چشماش یه رنگی مخلوط از آبی و خاکستریه
-به قول مادر بزرگش کبوده-
با چشمای کبودش
کنجکاوانه این ور و اون ور رو خوب نگاه کرد
یه چند تا خمیازه ای کشید و
تو بغل باباش به خواب رفت
خواب عمیق
بدون توجه به نور و سرو صدای آدمهای دور و بر!
بالاخره
چه جایی گرم و نرم تر و امن تر از آغوش پدر ؟
پنج روزشه
چشماش یه رنگی مخلوط از آبی و خاکستریه
-به قول مادر بزرگش کبوده-
با چشمای کبودش
کنجکاوانه این ور و اون ور رو خوب نگاه کرد
یه چند تا خمیازه ای کشید و
تو بغل باباش به خواب رفت
خواب عمیق
بدون توجه به نور و سرو صدای آدمهای دور و بر!
بالاخره
چه جایی گرم و نرم تر و امن تر از آغوش پدر ؟
ساقی نامه آهنگ قشنگیه
روی پیانویی که سالها کوک نشده بود
با دستهای خشکی که یه ساله تمرین نکرده
این نوای پر احساس و جادویی
اشک دو سه نفر کانادایی رو درآورد!
روی پیانویی که سالها کوک نشده بود
با دستهای خشکی که یه ساله تمرین نکرده
این نوای پر احساس و جادویی
اشک دو سه نفر کانادایی رو درآورد!